جدول جو
جدول جو

معنی خراره فارس - جستجوی لغت در جدول جو

خراره فارس(خَرْ را رَ)
نام ناحیتی بوده است در فارس بر سر راه شیرازو نوبنجان. حمدالله مستوفی آرد: از شیراز تا جویم پنج فرسنگ، از او تا خلار پنج فرسنگ، از او تا خراره پنج فرسنگ، از او تا گوزاز حساب تیرمردان چهار فرسنگ، از او تا گزگان سه فرسنگ، از او تا نوبنجان سه فرسنگ. (از نزهه القلوب چ لیدن 189). این دیه خراره از بهر آن خراره گویند کی آبی از کنار این دیه در نشیبی عظیم میافتد و آوازی بلند میدهد و بتازی بانگ آبرا خریرالماء گویند. (از فارسنامۀ ابن بلخی ص 143، 144)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُرْ رَ مَ)
نام ناحیتی است از نواحی فارس بجانب استخر. (از معجم البلدان) :خرمه شهرکی است خوش و هوا معتدل و آب روان و میوه وغله بسیار و قلعه ای است آنجا بر کوه سخت استوار معروف به قلعۀ خرمه و جامع و منبر است. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 129). قلعۀ خرمه قلعه ای محکم است در میان عمارتها و هوای آن معتدل و آب مصنعه دارد. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 159). از جانب شیراز شاه یحیی برحسب میعاد به اتفاق لشکری جرار متوجه یزد شد، از عقب او مبارکشاه انیاغ و جمعی از امراء بتکامیشی روانه گردانیدند. در حدود خرمه میان ایشان محاربه شد و بازگشتند. (تاریخ گزیده چ 1 ص 700)
لغت نامه دهخدا